رشد فروش از دغدغه های اصلی مدیریت سازمان است. اما فروش از مهمترین مهارتهای مدیر عالی سازمان نیست. برای صاحبان مشاغل ، اشتیاق و چشم انداز آنان نسبت به کسب و کارشان این است که شرکت خود موفق نمایند. مدیر دائم با خود میگوید که چرا ما رشد نمی کنیم ؟
مدیران فروش غیرحرفهای که فقط در دو همایش فروش شرکت کرده یا یک دوره MBA یکساله بی محتوا شرکت کرده اند ، دائما با 4 افسانه پیرامون فروش ، موجب کندی یا عدم رشد فروش سازمان خود میشود. بیشتر مشکل ما این است که مدرسان یا سخنرانان این کلاسها یا همایشها ، یا اصلا تجربه علمی ندارند و یا تجربه ایی در یک حوزه خاص مثل B2B یا B2C فقط دارند و ان تجربه را به زور میخواهند در مغز مخاطبان خود فرو نمایند.
در ادامه پنج مکالمه خود با مدیران فروش را خواهم آورد. تمرکز آنها روی تمایل به رشد 10٪ ، 20٪ و حتی 30٪ در سال است. آیا فروش شما نیز بر اثر همین افسانه ها در حال سقوط است؟
افسانه هایی که باعث جلوگیری از رشد فروش
تخفیف گرفتن میتواند سرعت دستیابی به توافق را افزایش، نمایشی از حسن نیت و اهرمی برای درخواست امتیاز خاص توسط مشتری به حساب آید. پیشتر در یک مقاله توضیح دادیم ؛ تخفیف نیز دارای خطرهای احتمالی است که یک مدیر فروش بد و غیرحرفه ای این خطرها را به موقع درک نمینماید.
زمانی ارائه تخفیف یک مزیت است که تخفیف استراتژیک باشد – نه هر موقع که مشتری بالقوه از شما درخواست تخفیف نمود. وعده تخفیف پیش از شروع مذاکره واقعی میتواند به سه پیامد منفی زیر را به همراه داشته باشد :
کنترل کارکنان بخشی از 4 وظیفه اصلی یک مدیر است ( برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری و کنترل ) است. کنترل کارکنان به عنوان یک وظیفه به مدیریت منابع انسانی سازمان تفویض میگردد و معنای آن قراردادن نیروی انسانی در یک چهارچوب اخلاقی و رفتاری بر اساس الگوی فرهنگی مدنظر سازمان و نظارت بر دستیابی به سطح مشخصی از کنترل است.
زمانی که کارکنان به مدیر خود احترام نمیگذارد ، آیا میتوان کنترل کارکنان را مجددا به دست گرفت ؟
یکی از کارفرمایان ما تعریف میکرد :
در شرکتی ، مدیر مستقیم من در تصمیمهایی که باید توسط ما برای کارکنان زیرمجموعه خود میگرفتم ، مستقیما دخالت میکرد، مثل : گرفتن مرخصی، برخی وظایف محوله یا گزارش کارکنان من به او بدون اینکه به من گزارش دهند. زمانی که مشکل خاصی را با وی مطرح میکردم ، مثل برخورد با اظهارنظرهای بیمورد یکی از کارکنانم ( آن کارمند حتی میخواست که با من درگیری فیزیکی پیدا کند) ، زمانی که به مدیر گرفتم ، او حرف مرا به تمسخر گرفت ). من فکر میکردم که قدرت کافی برای برخورد با کارکنانم را دارم ، اما مدیرم هرگز آن را جدی نگرفت. او فقط میگفت ، نادیده بگیر. حتی مدیر منابع انسانی نیز کمکی نکرد. در اینجا قصد داریم که در خصوص قدرت برای کنترل کارکنان صحبت نماییم. چرا از مدیران سطح بالاتر برای کنترل کارکنان خود کمک میخواهید ؟
شما مدیر آنان هستید و این شما هستید که باید آنها را مدیریت نمایید. اگر با کارکنان خود درگیری لفظی پیدا میکنید ، اگر برای شما تره هم خورد نمیکنند ، شما کنترل کارکنان خود را از دست دادهاید. برای به کنترل مجدد کارکنان خود باید به سه چیز توجه نمود: کارکنان خود ، مدیر خود و خودتان.
زمانی که برای خرید یک آبکش پلاستیکی سبز ؛ به یک مغازه لوازم پلاستیکی فروشی رفتم ، یاد واژه اعتماد افتادم و اینکه چطور میشود که به چیزی که در آن اعتماد معنایی ندارد ، میتوان به دنبال اعتماد گشت.
شخصی اخیراً 450 میلیون دلار برای نقاشی Salvator Mundi پرداخت کرده است ( نقاشی که برای مدت طولانی در دسترس نبود و توسط لئوناردو داوینچی از عیسی مسیح که به سفارش پادشاه لوئیس هفتم فرانسه بیش از 500 سال پیش ساخته کشیده شده است )
صحت و شرایط قطعه مورد تردید قرار گرفته است. دستهایی که پشت معرفی این نقاشی ، بسیار مشکوک بودند – که میتوانست نشانهای بر جعلی بودن آن باشد. واقعا کسی میتوانست برای این تابلو پر از ریسک و ترید ، چک بکشد که به آن ایمان داشته باشد و نشان دهد ، که هنر در نهایت درباره ایمان و اعتماد است. در جهان خریدوفروش ، اعتقاد و ایمان طرفین معامله ، یک چهارچوب اساسی است. زیرا هر آنچه مشتری پیش از تماس با شما باید بداند را پرسیده است و اطلاعات کافی از شما و مورد معامله کسب کرده است.
نقش اعتماد در دنیای غرب بیشتر از خاورمیانه پر رنگ است. به قول نانوشته یک هلندی بیشتر میتوان اعتماد نمود تا یک سند محضری از سوی خاورمیانه ای.
در دنیای آزاد و شفاف اطلاعات ، یک مشتری به راحتی میتواند اطلاعات زیادی از کسبوکار شما به دست آورد :
باتنا BATNA واژهای از دنیای اصول و فنون مذاکره است و مخفف کلمه Best Alternative To a Negotiated Agreement به معنی بهترین گزینه جایگزین در مسیر دستیابی به مذاکره است.
باتنا به معنای بهترین راه حل یا راهکار جایگزینی است که از سوی طرفین مطرح میشود درزمانی که احساس میشود که مذاکره به نتیجهای نمیرسد یا توافقنامه همچنان قابل امضاء نباشد.
به عبارت دیگر ، باتنا یک گزینه جایگزین برای مذاکره ناموفق است. واژه باتنا اولین بار در کتاب “گرفتن جواب بله بدون تسلیم شدن” آمده است.