هنگامیکه در مورد ” برند ” یا ” برندینگ ” فکر میکنید به چه میاندیشید ؟ آیا نام تجاری است ؟ آیا عبارت کوتاه Tagline است ؟ ظاهر وبسایت شما است ؟ شاید لوگوی معروف شماست ؟
بله ، همه این عناصر مهم هستند، اما تمام اینها سطح قابل لمس چیزی که برند میپنداریم را تشکیل میدهند. به عنوان صاحب یک کسبوکار ، نمیتوانید تمام قدرت و وزن برند خود را بر گردن لوگو گماشته و بار برند را شانه او بیاندازید.
برند عبارت است از داستان برند ، داستانی که هدفش ایجاد ارتباط بین مشتری و شرکت است . داستان برند به دنبال ایجاد یک مفهومی در قلب و ذهن مخاطب است.
مدیرعامل شرکت آمازون میگوید : هنگامی شما از اتاق خارج میشوید ، دیگران در مورد شما چیزهایی میگویند ، این همان برند است.
”Your brand is what people say about you when you leave the room.”
اینجاست که قبل از فکر به خلاقیت ، لوگو و یا بازاریابی ، مهم آن است که به آنچه واقعا باید در برند وجود داشته باشد ، بی اندیشید. در ادامه به بیان آنچه باید در برند در نظر داشت خواهم پرداخت تا ببینیم چه نکاتی در برند از سایر موارد مهمتر است.
اولین گام در مراحل برندسازی عبارت است از تعریف و شناخت “چرایی” وجود برند است. علت انتخاب کاری که انجام میدهید ، چیست ؟ علت وجودی کسبوکارتان چیست ؟ چرا انجام آن مهم است ؟
در خصوص چرایی، ویدیویی از TED با سخنرانی آقای سایمون وجود دارد تحت Start With Why که گفته میشود ، هر رهبر یا مدیری باید پیش از هر چیزی به این سوال پاسخ دهد. او توضیح میدهد که علت اصلی موفقیت بزرگترین برندهای جهان ( اپل ، آدیداس ، گوگل … ) به خاطر کاری که انجام میدهند یا روش انجام آن نیست، بلکه به علت آن است که میدانند که چرا این کار را انجام میدهند.
استارباکس تنها یک مغازه زنجیرهای فروش قهوه نیست. آنان در حال ارائه محل سومی بین محل کار تا منزل هستند. این برند به دنبال خلق تجربه حداکثری برای مشتریانش است.هدف برند ، ایجاد انگیزه برای تیم کارکنان و مشتریان است که خود بخشی از داستان برند است.
ادامه مطلب :
تعریف برند – پنج عنصر اصلی برند
همیشه حق با مشتری نیست ، البته در مورد نوآوری ، همیشه حق با مشتری است. این مشتری است که تعیین مینماید که جهش بزرگ تجاری یک شرکت در معرفی محصولات و خدمات جدید به سمت درستی میرود یا خیر. مشکل اغلب برندها این است که مشتریان نسبت به کارایی محصول ” اینکه آیا این محصول میتواند به حل مشکلاتشان کمک نماید یا خیر ” مشکوک و بدبین هستند و باید بررسی نمایند که آیا راه حل ، به اندازه کافی مناسب است یا خیر.
یک جمله جالب از هنری فورد ( مدیرعامل فورد ) نقل میشود : ” اگر از مردم میپرسیدم که چه میخواهند، پاسخ میدادند : یک اسب سریعتر ” . هنری فورد به دنبال یک چیز سریع رفت اما آن چیز اسب نبود. پس همیشه حق با مشتری نیست. اما تشخیص قسمتهای درست خواسته مشتری ، بسیار مهم است. این همان گام اصلی در ارائه نوآوری و جلوگیری از شکست است.
شکست ، ناشی از عدم تلاش نیست. شرکتهایی که واقعا مفهوم مدیریت را متوجه هستند ، بر درک و شناخت صحیح از مشتری ، سرمایهگذاری داشته و پشت درهای بسته تصمیمگیری نمینماید. شرکتهای مقدار زیادی اطلاعات را در مورد رفتار، نظرات و نگرشهای فعلی و بالقوه جمعآوری مینماید. مشکل زمانی بروز مینماید که سازمان با توجه به اطلاعات در دسترس میخواهد یک راه حل برای مشتری پیدا نماید، اما این سازمانها نمیدانند که کدام بخش از اطلاعات مهم ، کدام بیاهمیت و کدام بخش را باید نادیدهگیرند. همه اینها موجب سردرگمی سازمانها میگردد.
بسیاری از شرکتها بر اساس اطلاعات بدست آمده از تعداد محدودی از مشتریان ، پیرامون رضایت سنجی مشتری ( با یک پرسشنامه ) ، تصمیم سازی مینمایند. البته این ابزار در جای خود قابل احترام است اما باید فراتر از این و به بیش از آن برای درک مشتری فکر نمود. باید متوجه شد که مشتری چه تقاضایی دارد و چه عواملی سبب جابجا شدن ترجیح مشتری میگردد و چه به سوی چه صنعتی خواهد رفت.
حتی زمانی که شرکتها ، محصول جدید خود را معرفی مینمایند ، جمع آوری اطلاعات در خصوص حال و آینده آن محصول بسیار دشوار است.
ادامه مطلب :
شرکت مشاوره مدیریت اینتربرند Interbrand به عنوان شرکت صاحب نظر در عرصه تعریف استانداردهای برندسازی و همچنین ارائه دهنده یک استاندارد ارزش گذاری برند در جهان، لیست ۱۰۰ برند ارزشمند دنیا در طی سال ۲۰۱۷ را برای ۱۸امین سالی متوالی اعلام نمود. تیم مشاوران مدیریت طبق سنوات ( ۲۰۱۳ , ۲۰۱۴ , ۲۰۱۵ , ۲۰۱۶ ) این اطلاعات برای شما محیا نموده است. دانلود لیست کامل بهترین برندهای ۲۰۱۷
اصول مذاکره چیزی است که میتوان آموخت ، زیراکه مذاکره یک مهارت و دانش مرتبط با آن را اصول و فنون مذاکره مینامند. معمولا کارآفرینان مذاکرهکنندگان خوبی نیستند. غالبا برای اولین بار در جایگاه مدیر یک کسبوکار ایستاده و برای ارتباط با سایر شرکتهای تامین کننده یا توزیعکننده و یا حتی اعضای سازمان خویش بر تکنیکهای مذاکره تسلط ندارند. برای تاسیس و موفقیت یک کسبوکار به صدها و گاه هزاران مذاکره نیاز است . در جایی در نقش فروشنده و در جایی دیگر در نقش مشتری باید بتوانید در قامت یک مذاکرهکننده به خوبی عمل نمایید.
مذاکره از کودکی آغاز میگردد، همان زمان که برای دیدن برنامه تلویزیونی یا بازی با وسایل خود از مادرتان زمان بیشتری تقاضا مینمودید. اصول مذاکره در مدرسه یا دانشگاه به صورت رسمی آموزش داده نمیشود و هرکس بر اساس تجربه حاصل از محیط اطراف خویش (خانواده و جامعه) به سطحی از قدرت مذاکره دست میابد.در ادامه به بیان برخی از تکنیکهای مذاکره خواهم پرداخت که میتواند شما را یاری نماید.
ورود به مذاکره ، بدون آمادهسازی ، جز به شکست نمیانجامد. اول از خودتان شروع نمایید. از چیزی که میخواهد مطمئن شوید. در خصوص فرد یا سازمان مقابل تحقیق نمایید، نیازهایش را بشناسید، نقاط قوت و ضعف آن را درک نمایید. شاید نیاز باشد از یک مشاوره مدیریت ، مشاوره مالی یا یک وکیل نیز کمک فکری دریافت نمایید.
ادامه مطلب : اصول مذاکره – ۱۰ تکنیک برای بهتر مذاکر کردن