خانم الیزابت وارن قانونی را تحت ” قانون بودجه 20 30/50 ” را در کتاب خود تحت عنوان Our Worth: The Ultimate Lifetime Money Play معرفی نموده است. این قانون در خصوص نحوه صرف درآمد خالص است. این قاعده بیان مینماید که در آن ۵۰ % درآمد را باید برای نیازها ، ۳۰ % باید روی خواستهها صرف شود، و ۲۰ % را باید پسانداز نمود . در تمام کشورهایی که اقتصاد معنا دارد ، این برنامه قابل پیدا سازی است، پس هیچ کجای این مقاله نباید عجیب باشد. در اینجا تیم مشاوران مدیریت ایران به طور خلاصه این برنامه بودجهبندی آسان را تشریح مینمایید.
نیازها همان صورت حسابهایی است که قطعا باید پرداخت شود و چیزهایی هستند که برای بقا لازم هستند. اینها شامل اجاره اجاره یا وام مسکن، پرداختهای اتومبیل، خواربار، بیمه، مراقبتهای بهداشتی، حداقل پرداخت بدهی، و خدمات رفاهی است. اینها ” حداقل سطح رفاه” یا ” چیزهایی که باید داشت ” شما هستند، “نیازها” شامل اقلامی که اضافی نیستند ، و مانند رفتن به دوبی ، شام در رستوران هتل ایتالیایی ،…. نیست.
نیمی از درآمد خالص شما باید صرف تمام چیزهایی شود که شما باید نیازها و تعهدات خود را با آن پوشش دهید. اگر بیشتر از آنچه که نیاز دارید هزینه کنید، باید خواستههای خود کاهش دهید و یا سعی کنید سبک زندگی خود را تغییر دهید، شاید به خانه کوچکتر یا ماشین سادهتر. شاید استفاده از حمل و نقل عمومی برای رفتن به محل کار و همچنین غذا خوردن در خانه بیشتر از به رستوران رفتن یک راهحل باشد.
آیا هرگز به این موضوع فکر کرده اید که چرا افرادی خاص در رشته شما از هیچ به شهرتی بالا دست پیدا می کنند؟ این متخصصان توجه همه رسانه ها را جلب می کنند، در کنفرانس های سران سخنرانی می کنند و بهترین مشتریان را جذب می کنند. آیا این مردان و زنان باهوش تر از ما هستند؟ یا آیا آنها به استراتژی پرسنال برندینگ جادویی دست پیدا کرده اند که بقیه ما از آنها بی اطلاع هستیم؟
چند سال قبل، ما یک پروژه تحقیقاتی انجام دادیم تا از این ستاره های صنعت (ما آنها را متخصصان سرشناس Visible Expert می نامیم) و استراتژی های برند سازی آنها سر در بیاورد. محققان ما با بیش از 1.000 متخصص سرشناس و خریداران خدمات آنها مصاحبه کردند تا بفهمند چه اتفاقی دارد می افتد و آنها دقیقا برای توسعه خود و بازار برندهای شخصی شان چه کارهایی انجام می دهند. ما این یافته ها را در کتاب “متخصصان سرشناس” منتشر کرده ایم.
امروز می خواهم یک راز کوچک را با شما در میان بگذارم: بیشتر این متخصصان سرشناس خیلی با بقیه ما فرقی ندارند. در واقع، بسیاری از آنها قبول دارند که باهوش ترین یا مطلع ترین افراد در حوزه های خود نیستند. آنها نویسنده به دنیا نیامده اند. آنها خطیب به دنیا نیامده اند. و بیشتر آنها با کاریزمایی استثنائی به دنیا نیامده اند.
در عوض، آنها استراتژی پرسنال برندینگ شان را از طریق آزمون و خطا توسعه داده اند. این بدان معنی است که هر یک از آنها راهی متفاوت را دنبال کرده است و در این مسیر ابزارها و تکنیک های زیادی را امتحان کرده است.
تعیین ارزش برند ( ارزشگذاری برند ) یکی از حوزه های مدیریت برند است که با تناقض و مناقشه همراه است. هر سال، شرکتی مثل اینتربرند ، برندهای برتر جهان را با تعیین ارزش دارایی های غیر ملموس شان رتبه بندی می کنند. تقریبا هرسال، بعد از اینکه این رتبه بندی ها علنی می شوند، بحث بر سر این موضوع شکل می گیرد که چرا رتبه بندی برندهای برتر در شرکتهای مختلف، متفاوت است و چرا تعیین ارزش برند این شرکتها تا این اندازه متفاوت است. این پدیده ماهیت پیچیده تعیین ارزش برند به عنوان یک موضوع و تفاوت ها در روش های تعیین ارزش برند موجود که به این پیچیدگی می افزایند را نشان می دهد.
صرفنظر از مناقشه ها و بحث های بیشماری که هر ساله در خصوص رتبه بندی های صورت گرفته بر اساس ارزشگذاری برند صورت می گیرد، این موضوع همچنان جنبه مهمی از برندسازی می باشد. تعیین ارزش برند در دنیای شرکت ها به طور فزاینده اهمیت پیدا می کند، چرا که سازمان ها به طور فزاینده تلاش می کنند تا یک عدد و رقم مالی به مهمترین دارایی های غیر ملموس شان، برندها، اختصاص دهند. تعیین ارزش برند پیوندی استراتژیک بین استراتژی، بازاریابی، و تامین مالی می باشد. تعیین ارزش برند دیدگاه ها و بینش هایی در خصوص بازگشت سرمایه بازاریابی و تاثیر آن بر پایه دارایی غیر ملموس یک سازمان فراهم می کند. مدیریت استراتژیک برند، که بازگشت سرمایه، عایدی ها و سودآوری نقشی حیاتی در آن ایفا می کنند، کارآمدتر خواهد شد زمانی که ارزشگذاری در این فرایند تلفیق شود.
در طول سالیان گذشته، شناخت ارزشگذاری برند به عنوان ابزاری استراتژیک، به پیدایش رویکردهای ارزشگذاری متعددی منجر شده است. این یک تحول دلگرم کننده است، از این حیث که این حوزه اکنون بین متخصصان حوزه برند، بازاریاب ها، رهبران کسب و کار، ناظران و مسئولان امر به طور جدی به رسمیت شناخته شده است. از سوی دیگر، واقعیت نگران کننده آن است که وجود شیوه های ارزشگذاری متعدد، پیچیدگی ها و ابهاماتی در بین صاحبان برند و دیگر گروه های ذینفع ایجاد کرده است.
چطور با استفاده از انواع روش فروش ، که توسط متخصصان در خصوص نحوه تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل است میتوان سطح فروش خود را افزایش دهیم.
اگر بخواهیم به زبان ساده بگوییم، اگر فروش نداشته باشید، کسب و کار شما خواهد مرد و استثنائی نیز در این زمینه وجود ندارد. این موضوعی است که فراگیری روش فروش امتحان شده را ضروری می کند. نکته اصلی دانستن آن است که چگونه بفروشیم. این موضوعی است که من بیش از یک دهه در سراسر جهان در حال ترویج آن بوده ام. شناسایی مشتریان و روش فروش موفقیت آمیز به آنها خصوصا در مورد شرکت های کوچک و متوسط و کارآفرینان یکی از بزرگترین چالش هایی است که می شناسم.
با در نظر داشتن این موضوع، ایجاد مهارت های خوب فروش برای موفقیت شما ضروری است، بنابراین در اینجا مهارت های ضروری فروش ارائه می شوند تا به شما کمک شود که فروش تان را افزایش دهید و به موفقیت دست یابید. این روشهای فروش برای همه افراد هستند، چه افراد مبتدی و چه افراد حرفه ای. قبلا 10 تکنیک طلایی فروش را آموزش داده ایم ، اکنون 39 روش فروش را بررسی مینماییم.
البته، محصول یا خدمت شما بهترین است. به همین دلیل هم هست که شما در این کسب و کار هستید. شما می خواهید دنیا این موضوع را بداند، اما نخست باید مشتریان تان را بشناسید. از قبل برنده بودن به این معنی است که پیش از ملاقات با مشتریان خود، هر آنچه می توانید انجام دهید تا همه جزئیاتی که به هدف تان کمک خواهند کرد را شناسایی کنید – از کوچکترین مشاهدات تا بزرگترین تصاویر.
نقاط قوت، نقاط ضعف، جاه طلبی ها، شکست ها، رقبا و چالش های مشتریان تان را بیابید. پیدا کردن آگاهی هر چه بیشتر قبل از ملاقات با مشتری نه تنها به شما اطمینان می دهد بلکه مشتریان را به سمت شما جلب خواهد کرد.
اگر فروش آیین و مسلک شما باشد (و باید هم باشد)، محصولات و خدماتی که دارید می فروشید باید حامل ایمان شما باشند. به عبارت دیگر، قبل از اینکه به دیگران بفروشید، باید محصول یا خدمت تان را به خودتان بفروشید. این اولین گام در روانشناسی فروش می باشد.
و اگر به آنچه دارید می فروشید ایمان کامل داشته باشید، شانس بیشتری خواهید داشت که این ایمان را در دیگران هم ایجاد کنید. اما چطور می توانید بفهمید که آیا فروخته شده اید یا نه؟ این را امتحان کنید: یک تکه کاغذ بردارید، یک خط در وسط آن بکشید. ستون سمت چپ را “فروخته نشده” و ستون سمت راست را “فروخته شده” بنامید. اکنون همه ویژگی ها یا جنبه هایی که دارید می فروشید را در ستون مربوطه لیست کنید. من حداقل هفته ای دو بار این تمرین را انجام می دهم.
حال با مولفه هایی از محصول یا خدمت تان که به طور کامل خود را وقف آنها نکرده اید به کار خود پایان می دهید – و می توانید بر روی آنها کار کنید تا نسبت به آنچه دارید می فروشید ایمان کامل پیدا کنید. تنها بعد از این کار است که برای فروش آماده هستید.
شرکت مشاوره مدیریت اینتربرند Interbrand به عنوان شرکت صاحبنظر در عرصه تعریف استانداردهای برندسازی و همچنین ارائهدهنده یک استاندارد ارزش گذاری برند در جهان، لیست ۱۰۰ برند ارزشمند دنیا در طی سال 2019 را برای 20امین سالی متوالی اعلام نمود. تیم مشاوران مدیریت طبق سنوات ( ۲۰۱۳ , ۲۰۱۴ , ۲۰۱۵ , ۲۰۱۶ , 2017 , 2018 ) این اطلاعات برای شما محیا نموده است.
ارزشگذاری برند در استاندار اینتربرند بر اساس 10 معیار انجام میشود : وضوح، تعهد، حکمرانی، پاسخگویی، ارتباط، مشارکت، تمایز، انسجام، صحت و حضور. اپل به شدت از تعامل، تمایز و انسجام برخوردار بوده است.
ارزش برند اپل به 234.241 میلیارد دلار آمریکا رسید که نسبت به سال گذشته 9٪ افزایش داشته است. گوگل و آمازون در رتبه های 2 ، 3 با ارزش های تجاری به ترتیب 167.173 میلیارد دلار و 125.263 میلیارد دلار قرار گرفتند.
نسبت به ارزشگذاری 100 برند برتر در سال 2018 ، فیس بوک از رتبه نهم به رتبه دوازدهم سقوط کرد و ارزش برند با 12 درصد کاهش به 39.857 میلیارد دلار رسید.
امسال تازه واردی مانند Uber است که در این لیست رتبه 87 را دارد و رتبه 98 متعلق به LinkedIn است . در این گزارش همچنین مشخص شده است که صنعت خرده فروشی لوکس همچنان با سرعت رشد 11 درصدی نسبت به سال گذشته ، با سریعترین رشد در حال رشد است. Gucci به تنهایی شاهد افزایش 23٪ در ارزش برند خود در سال جاری بوده و به رتبه 33 رسیده است. همچنین در این لیست ، Louis Vuitton رتبه 17 و Chanel رتبه 22 را به خود اختصاص داده است.
ادامه مطلب : ۱۰۰ برند برتر و ارزشمند جهان در سال 2019